خرده بیگانگی Patrios

خرده بیگانگی Patrios

خرده اشاره ای به مفهوم الیناسیون یا از خود بیگانگی در Metal Gear Solid 4: Guns of the Patrios

“خرده اشاره ای به مفهوم الیناسیون یا از خود بیگانگی در Metal Gear Solid 4: Guns of the Patrios”

“به قلم کسری کریمی اصل”

بازی متال گیر سالید 4: سلاح میهن پرستان ” (Metal Gear Solid 4: Guns of the Patrios) در سال 2008 به کارگردانی “هیدئو کوجیما” (Hideo Kojima) بر روی Playstation 3 عرضه و منتشر شد، و ظرف مدت کوتاهی توانست به موفقیت چشمگیری همچون دریافت جوایز بهترین بازی سال از بسیاری از مراجع معتبر دست پیدا کند.

داستان بازی از آنجایی آغاز می‌شود که شخصیت اصلی بازی که بدن سربازی ژنتیکی به نام سالید اسنیک است،  بعد از تمام شدن بازه‌ی اوج کاریی‌اش در جوانی به علت نوع طراحی‌ای که دارد خودبه‌خود شروع به خودتخریبی کرده و موجب به وجود آمدن نوعی پیری زودرس در اسنیک شده و این روند تخریبی تا حداکثر 2 ماه دیگر سبب مرگ او می‌شود، از سوی دیگر خبرهایی مبنی بر مشاهده‌ی برادر ژنتیکی‌اش، لیکویید که او هم مثل اسنیک از ژن های قهرمان جنگی به نام بیگ باس تولید شده، در افغانستان به گوشش می‌رسد، و اسنیک برای پایان دادن به مجادله‌اش با او به افغانستان رفته و آخرین ماموریت عمرش را برعهده می‌گیرد.

لازم به ذکر است که داستان مجموعه‌ی متال‌گیر بی‌هیچ شکی یکی از گسترده ترین و پیچیده ترین داستان‌های روایت شده تا به امروز است و هر روز نظریات و تئوری‌های کاملا جدیدی در باب این مجموعه در فروم‌ها و مراجع گیمینگ مطرح می‌شود و کمتر پیش می‌آید که بتوانیم در مورد وقایع این سری به خصوص آنهایی که درونشان سالید نقش شخصیت اصلی را بر عهده دارند نظری قطعی بدهیم، اما چیزی که واضح و مبرهن است این است که در متال گیر سالید 4 بحث از خود بیگانگی و الیناسیون یکی از تم‌های به شدت پررنگ است و همه‌ی جوانب کار را تحت تاثیر قرار داده.

برای مثال مفهوم سربازانی که توسط دولت به طور ژنتیکی خلق شده‌اند و تحت هر حالتی حتی اگر استدلال و منطق اش خلاف فرامین دولتی باشند، از آن ها سرپیچی نمی کند، و این امر به طور پررنگی همواره در متال گیر به ما یادآوری می‌شود طوری که شخصیت اصلی خودش قربانی همین ماجراهاست.
در ادامه به طورمثال خود متال گیر 4  با این جمله از او که به نوعی وظیفه معرفی فضای و جهانبینی این نسخه را دارد این‌گونه به ما معرفی می شود:

 

Old Snake: War has changed. It’s no longer about nations, ideologies or ethnicity. It’s an endless series of proxy battles, fought by mercenaries and machines. War, and its consumption of life, has become a well-oiled machine. War has changed. ID tagged soldiers carry ID tagged weapons, use ID tagged gear. Nanomachines inside their bodies enhance and regulate their abilities. Genetic control. Information control. Emotion control. Battlefield control. Everything is monitored, and kept under control. War has changed. The age of deterrence has become the age of control. All in the name of averting catastrophe from weapons of mass destruction. And he who controls the battlefield, controls history. War has changed. When the battlefield is under total control, war… becomes routine

” جنگ تغییر کرده

دیگر ربطی به ملیت ها، ایدئولوژی ها و یا قومیت‌ها ندارد، چرا که به مجموعه‌ای بی‌پایان از نبردهای نیابتی که توسط مزدوران و ماشین ها انجام می‌شود تبدیل شده و مصرفش از زندگی، تبدیلش کرده به نوعی ماشینی روغن کاری شده.

جنگ تغییر کرده است، امروز سربازانی که شناسه دارند سلاح های شناسه دار را حمل می کنند و از لوازم شناسه‌دار بهره می‌برند. نانوماشین‌های داخل بدنشان توانایی آن ها تنظیم و افزایش می‌ده.کنترل ژنتیک، کنترل اطلاعات، کنترل احساسات، کنترل میدان نبرد، همه چیز دیده می‌شود و زیر نظر است.

جنگ تغییر کرده است، به اسم جلوگیری از خطر سلاح های کشتار جمعی عصر بازدارندگی تبدیل عصر کنترل شده..و کسی که میدان نبرد را کنترل می کند، تاریخ را کنترل کرده.

جنگ تغییر کرده. وقتی میدان نبرد تماما تحت نظارت باشد، جنگ…دیگر مسئله ای روزمره می شود”

همان‌طور که می بینید در همین مونولوگ کوتاه مقدمه‌ به مفاهیمی همچون کنترل بیش از حد دولت ها و نظام های سرمایه داری بر روی سربازان که موجب از خود بیگانگی آن ها و تبدیل جنگ برایشان به یکی از روزمرگی ها است اشاره می‌شود و در یکی از دیالوگ های انتهایی بازی اشاره می کند که علت اصلی تمامی کنش های آنتاگونیست ها رهایی از موارد ذکر شده در بالا بوده که کاملش به شرح زیر است: ‌

Big Boss: Zero and I… Liquid and Solidus… We all fought a long, bloody war for our liberty to free ourselves from systems, nations, norms and ages, but no matter how hard we fought, the only liberty we found was on the inside, trapped within those limits… The Boss and I may have taken different paths but in the end, we were both trapped inside the same cage… “Liberty.” But you have been given freedom. Freedom to be… Outside

“این راجب احترام گذاشتن و قدرت دیگران و باور داشتن به خودـه. زیرو و من، لیکویید و سالیدوس، جنگ خونینی برای آزادی و رهایی خودمون از سیستم،هنجارها و زمان ها انجام دادیم. ولی مهم نیست که چقدر خوب مبارزه کردیم، تنها آزادی ای که پیدا کردیم در درون خودمان بود، گرفتار میان محدودیت ها…

رئیس و من شاید راه های مختلفی رو رفته باشیم ولی در پایان، هر دوی ما در قفسی یکسان گرفتار شدیم ،”آزادی”.

ولی به تو آزادی داده شده. آزاد برای این که از سیستم خارج بشی.”

بیگ باس در اینجا هدف را رهایی و آزادی از سیستم بیان می‌کند سیستمی که در داستان می آید و می خواهد همه چیز را در راه خود مصادره کند، و در این راه حتی به قهرمانان خود نیز رحم نمی کند، و به اسم رهایی آن ها را در قفس بزرگتری به نام لیبرتی یا همان آزادی محبوس می کند.

بازی در چند مورد دیگر هم به مفهوم از خودبیگانگی اشاره می کند و آن را به دو گونه که یکی بر اساس ژن ها و دیگری بر اساس میم هاست از هم جدا می کند.

و یک مثال دیگر این که آنتاگونیست اصلی این نسخه که در اصل ریولور آسلات  “Revolver Ocelat” است که با پیوند دادن دست راست لیکویید اسنیک “Liquid Snake” به خود، تحت تاثیر ژن های لیکویید به نوعی مسخ و از خود بیگانه شده و شخصیت لیکویید در او حلول کرده، هر چند که بعدها متوجه می شویم این از خودبیگانگی تماما خود خواسته صورت گرفته و به نوعی آسلات با کمک هیپنوتیزم و … به آن دست یافته تا بتواند از آن به عنوان یک برتری استفاده کند.

 

“پیوند دادن دست لیکویید به آسلات موجب فرایند الیناسیون در او شده.”

به نوعی همین روند را هم در متال گیر سالید 2 ما شاهد بودیم جایی که دولت از طریق واقعیت افزوده تلاش بر این داشت که شخصیت سالید اسنیک را به رایدن تحمیل کنند و به او تلقین کنند که اسنیک است تا بتوانند سربازی جایگزین درست با همان ویژگی های رفتاری در ارتش داشته باشند.

در نسخه چهارم ما همچنین با گروهی تحت عنوان Beauty and the Beast Unit مبارزه می کنیم

 

آنها 4 شخصیت زن هستند که هر کدام در کودکی در یکی از مناطقی که نظام های سرمایه داری در آنجا برای رسیدن به منابع دست به جنگ و غارت زده مثل آفریقا و خاورمیانه به نوعی قرابانی جنگی شده اند و بعد همین نظام ها و ارتش‌ها با سواستفاده از این ویژگی آنها، این زنان  را تبدیل به نوعی ماشین جنگی برای خود می کنند، افرادی که دیگر هیچ احساسی ندارند و در خدمت ابرقدرت ها همچون ماشین خدمت می کنند، نکته ی جالب اینجاست که این فرایند از خودبیگانگی وابستگی بسیار زیادی به تجهیزات و لباس نظامی ای که برای رزم به تن دارند دارد و زمانی که در بازی آن ها را شکست می دهیم و از تجهیزاتشان دور می کنیم طی یک فرایندی تازه متوجه حقایق و وقایع پیرامونشان می شوند.

شاید جالب باشد بدانیم که اتوپیا و آرمان شهری که در این مجموعه معرفی می شود و خیلی ها از جمله بیگ باس و لیکویید حتی مدتی آن را خلق می کنند Outer Heaven نام دارد، یعنی بهشت بیرونی، خارج از سیستم و یوغ نظام ها.

برای سربازانی بدون مرز.

در مجموع متال گیر 4 سرشار از مفاهیمی اینگونه است که جای زیادی برای پرداخت و بررسی دارند….

خرده اشاره ای به مفهوم الیناسیون یا از خود بیگانگی در Metal Gear Solid 4: Guns of the Patrios

(image)

“خرده اشاره ای به مفهوم الیناسیون یا از خود بیگانگی در Metal Gear Solid 4: Guns of the Patrios”

“به قلم کسری کریمی اصل”

بازی متال گیر سالید 4: سلاح میهن پرستان ” (Metal Gear Solid 4: Guns of the Patrios) در سال 2008 به کارگردانی “هیدئو کوجیما” (Hideo Kojima) بر روی Playstation 3 عرضه و منتشر شد، و ظرف مدت کوتاهی توانست به موفقیت چشمگیری همچون دریافت جوایز بهترین بازی سال از بسیاری از مراجع معتبر دست پیدا کند.

داستان بازی از آنجایی آغاز می‌شود که شخصیت اصلی بازی که بدن سربازی ژنتیکی به نام سالید اسنیک است،  بعد از تمام شدن بازه‌ی اوج کاریی‌اش در جوانی به علت نوع طراحی‌ای که دارد خودبه‌خود شروع به خودتخریبی کرده و موجب به وجود آمدن نوعی پیری زودرس در اسنیک شده و این روند تخریبی تا حداکثر 2 ماه دیگر سبب مرگ او می‌شود، از سوی دیگر خبرهایی مبنی بر مشاهده‌ی برادر ژنتیکی‌اش، لیکویید که او هم مثل اسنیک از ژن های قهرمان جنگی به نام بیگ باس تولید شده، در افغانستان به گوشش می‌رسد، و اسنیک برای پایان دادن به مجادله‌اش با او به افغانستان رفته و آخرین ماموریت عمرش را برعهده می‌گیرد.

لازم به ذکر است که داستان مجموعه‌ی متال‌گیر بی‌هیچ شکی یکی از گسترده ترین و پیچیده ترین داستان‌های روایت شده تا به امروز است و هر روز نظریات و تئوری‌های کاملا جدیدی در باب این مجموعه در فروم‌ها و مراجع گیمینگ مطرح می‌شود و کمتر پیش می‌آید که بتوانیم در مورد وقایع این سری به خصوص آنهایی که درونشان سالید نقش شخصیت اصلی را بر عهده دارند نظری قطعی بدهیم، اما چیزی که واضح و مبرهن است این است که در متال گیر سالید 4 بحث از خود بیگانگی و الیناسیون یکی از تم‌های به شدت پررنگ است و همه‌ی جوانب کار را تحت تاثیر قرار داده.

برای مثال مفهوم سربازانی که توسط دولت به طور ژنتیکی خلق شده‌اند و تحت هر حالتی حتی اگر استدلال و منطق اش خلاف فرامین دولتی باشند، از آن ها سرپیچی نمی کند، و این امر به طور پررنگی همواره در متال گیر به ما یادآوری می‌شود طوری که شخصیت اصلی خودش قربانی همین ماجراهاست.
در ادامه به طورمثال خود متال گیر 4  با این جمله از او که به نوعی وظیفه معرفی فضای و جهانبینی این نسخه را دارد این‌گونه به ما معرفی می شود:

(image)  

Old Snake: War has changed. It’s no longer about nations, ideologies or ethnicity. It’s an endless series of proxy battles, fought by mercenaries and machines. War, and its consumption of life, has become a well-oiled machine. War has changed. ID tagged soldiers carry ID tagged weapons, use ID tagged gear. Nanomachines inside their bodies enhance and regulate their abilities. Genetic control. Information control. Emotion control. Battlefield control. Everything is monitored, and kept under control. War has changed. The age of deterrence has become the age of control. All in the name of averting catastrophe from weapons of mass destruction. And he who controls the battlefield, controls history. War has changed. When the battlefield is under total control, war… becomes routine

” جنگ تغییر کرده

دیگر ربطی به ملیت ها، ایدئولوژی ها و یا قومیت‌ها ندارد، چرا که به مجموعه‌ای بی‌پایان از نبردهای نیابتی که توسط مزدوران و ماشین ها انجام می‌شود تبدیل شده و مصرفش از زندگی، تبدیلش کرده به نوعی ماشینی روغن کاری شده.

جنگ تغییر کرده است، امروز سربازانی که شناسه دارند سلاح های شناسه دار را حمل می کنند و از لوازم شناسه‌دار بهره می‌برند. نانوماشین‌های داخل بدنشان توانایی آن ها تنظیم و افزایش می‌ده.کنترل ژنتیک، کنترل اطلاعات، کنترل احساسات، کنترل میدان نبرد، همه چیز دیده می‌شود و زیر نظر است.

جنگ تغییر کرده است، به اسم جلوگیری از خطر سلاح های کشتار جمعی عصر بازدارندگی تبدیل عصر کنترل شده..و کسی که میدان نبرد را کنترل می کند، تاریخ را کنترل کرده.

جنگ تغییر کرده. وقتی میدان نبرد تماما تحت نظارت باشد، جنگ…دیگر مسئله ای روزمره می شود”

همان‌طور که می بینید در همین مونولوگ کوتاه مقدمه‌ به مفاهیمی همچون کنترل بیش از حد دولت ها و نظام های سرمایه داری بر روی سربازان که موجب از خود بیگانگی آن ها و تبدیل جنگ برایشان به یکی از روزمرگی ها است اشاره می‌شود و در یکی از دیالوگ های انتهایی بازی اشاره می کند که علت اصلی تمامی کنش های آنتاگونیست ها رهایی از موارد ذکر شده در بالا بوده که کاملش به شرح زیر است: ‌

Big Boss: Zero and I… Liquid and Solidus… We all fought a long, bloody war for our liberty to free ourselves from systems, nations, norms and ages, but no matter how hard we fought, the only liberty we found was on the inside, trapped within those limits… The Boss and I may have taken different paths but in the end, we were both trapped inside the same cage… “Liberty.” But you have been given freedom. Freedom to be… Outside

“این راجب احترام گذاشتن و قدرت دیگران و باور داشتن به خودـه. زیرو و من، لیکویید و سالیدوس، جنگ خونینی برای آزادی و رهایی خودمون از سیستم،هنجارها و زمان ها انجام دادیم. ولی مهم نیست که چقدر خوب مبارزه کردیم، تنها آزادی ای که پیدا کردیم در درون خودمان بود، گرفتار میان محدودیت ها…

رئیس و من شاید راه های مختلفی رو رفته باشیم ولی در پایان، هر دوی ما در قفسی یکسان گرفتار شدیم ،”آزادی”.

ولی به تو آزادی داده شده. آزاد برای این که از سیستم خارج بشی.”

بیگ باس در اینجا هدف را رهایی و آزادی از سیستم بیان می‌کند سیستمی که در داستان می آید و می خواهد همه چیز را در راه خود مصادره کند، و در این راه حتی به قهرمانان خود نیز رحم نمی کند، و به اسم رهایی آن ها را در قفس بزرگتری به نام لیبرتی یا همان آزادی محبوس می کند.

بازی در چند مورد دیگر هم به مفهوم از خودبیگانگی اشاره می کند و آن را به دو گونه که یکی بر اساس ژن ها و دیگری بر اساس میم هاست از هم جدا می کند.

و یک مثال دیگر این که آنتاگونیست اصلی این نسخه که در اصل ریولور آسلات  “Revolver Ocelat” است که با پیوند دادن دست راست لیکویید اسنیک “Liquid Snake” به خود، تحت تاثیر ژن های لیکویید به نوعی مسخ و از خود بیگانه شده و شخصیت لیکویید در او حلول کرده، هر چند که بعدها متوجه می شویم این از خودبیگانگی تماما خود خواسته صورت گرفته و به نوعی آسلات با کمک هیپنوتیزم و … به آن دست یافته تا بتواند از آن به عنوان یک برتری استفاده کند.

 (image)

“پیوند دادن دست لیکویید به آسلات موجب فرایند الیناسیون در او شده.”

به نوعی همین روند را هم در متال گیر سالید 2 ما شاهد بودیم جایی که دولت از طریق واقعیت افزوده تلاش بر این داشت که شخصیت سالید اسنیک را به رایدن تحمیل کنند و به او تلقین کنند که اسنیک است تا بتوانند سربازی جایگزین درست با همان ویژگی های رفتاری در ارتش داشته باشند.

در نسخه چهارم ما همچنین با گروهی تحت عنوان Beauty and the Beast Unit مبارزه می کنیم

(image)  

آنها 4 شخصیت زن هستند که هر کدام در کودکی در یکی از مناطقی که نظام های سرمایه داری در آنجا برای رسیدن به منابع دست به جنگ و غارت زده مثل آفریقا و خاورمیانه به نوعی قرابانی جنگی شده اند و بعد همین نظام ها و ارتش‌ها با سواستفاده از این ویژگی آنها، این زنان  را تبدیل به نوعی ماشین جنگی برای خود می کنند، افرادی که دیگر هیچ احساسی ندارند و در خدمت ابرقدرت ها همچون ماشین خدمت می کنند، نکته ی جالب اینجاست که این فرایند از خودبیگانگی وابستگی بسیار زیادی به تجهیزات و لباس نظامی ای که برای رزم به تن دارند دارد و زمانی که در بازی آن ها را شکست می دهیم و از تجهیزاتشان دور می کنیم طی یک فرایندی تازه متوجه حقایق و وقایع پیرامونشان می شوند.

شاید جالب باشد بدانیم که اتوپیا و آرمان شهری که در این مجموعه معرفی می شود و خیلی ها از جمله بیگ باس و لیکویید حتی مدتی آن را خلق می کنند Outer Heaven نام دارد، یعنی بهشت بیرونی، خارج از سیستم و یوغ نظام ها.

برای سربازانی بدون مرز.

در مجموع متال گیر 4 سرشار از مفاهیمی اینگونه است که جای زیادی برای پرداخت و بررسی دارند….

(image)

خرده اشاره ای به مفهوم الیناسیون یا از خود بیگانگی در Metal Gear Solid 4: Guns of the Patrios